I think, therefore I am

"Act passionately, think rationally, be thyself"

I think, therefore I am

"Act passionately, think rationally, be thyself"

۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۴ ثبت شده است

هانتر تامپسون

هانتر اس. تامپسون (Hunter S. Thompson) یکی از چهره‌ های تاثیرگذار و پیشرو در ادبیات و روزنامه‌نگاری آمریکا بود. تامپسون، سبک جدیدی از گزارش نویسی رو در دهه 70 معرفی کرد که در اون، نویسنده تنها روایت گر نیست، بلکه خودش هم جزئی از فضای ماجراهاست، ترکیبی از واقعیت و تخیل انجام می شه و حضور نویسنده در متن، بسیار فعاله، بنابراین گزارش بیشتر شبیه یک سفر شخصی خواهد بود. ویژگی ای که با عنوان ذهنی بودن (Subjectivity)، به‌ جای ادعای بی‌طرفی، شناخته می شه، یغنی نویسنده خیلی راحت احساسات، افکار و جهت گیری های فکری خودش رو میتونه بیان کنه و صرفا روایتی مستندوار نباشه.

پیروی از این مشخصه ها در ثبت و نگارش گزارشات و مقالات، با عنوان گونزو (یا گانزو) ژورنالیسم / Gonzo Journalism شناخته میشه. این سبک گاهی با روزنامه‌نگاری نو (New Journalism) هم که نویسندگانی مثل  تام وولف  و  ترومن کاپوتی  دنبال می‌کردن، مقایسه می‌شه؛ اما گنزو رادیکال‌تر و بی‌پرواتر شناخته میشه.

یکی از آثار مهم تامپسون که با این ویژگی های بدیع نوشته شده و در واقع سرآغازی برای معرفی این سبک بشمار می ره، رمانی با عنوان ترس و نفرت در لاس وگاس  / Fear and Loathing in Las Vegas هست که سفری درونی و ذهنی نویسنده در طول مسیرش برای ثبت گزارشی ورزشی (پوشش مسابقه‌ موتورسواری Mint 400 در صحرای نوادا) در لاس وگاس و بیان نمودن تجربه تفریح و سرگرمی های مختلف در شهرهای بین راهی همراه با مصرف افراطی مواد مخدر و روان گردان! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۴ ، ۲۳:۰۵

فیلم شکارچیان روح

شکارچیان روح / Ghostbusters، عنوان فیلمی که در سال 1984 به کارگردانی آیوان ریتمن / Ivan Reitman ساخته و منتشر شد. فیلم در سبک ماجراجویانه و تخیلی، و با داستانی هیجانی همراه با چاشنی طنر و فانتزی، ترکیبی جالب از حضور و قعالیت موجودات ماورایی در قالب روح و شخصیت های خیالی با داستان های تاریخی و افسانه ای مربوط به پایان دنیا و آخر الزمان (Apocalypse) رو ایجاد و تصویرسازی کرده. در اون سالها، پرداختن به همچین موضوعاتی برای بسیاری از مردم، جالب توجه و هیجان انگیز بود و حتی بسیاری از شنیدن داستان های مربوط به ارواح قدیمی و شیطانی دچار ترس و دلهره می شدن، همینطور موضوعات مربوط به پایان زندگی و آشوب در دنیای هستی و اتفاقات رستاخیزی، از دیرباز مورد توجه انسان ها بوده و در هر جامعه ای، اعتقادات خاصی برای این رخدادها، وجود داشته و داستان و تفسیرهای مختلفی ازش گفته شده. پس ساخت فیلمی که این دو موضوع رو باهمدیگه دربرگرفته باشه، میتونست سر و صدای زیادی بکنه و نگاه ها بهش جلب بشه. اتفاقی که بعد از انتشار اولین قسمت از مجموعه فیلم های شکارچیان روح افتاد و هیجان و محوبیت خاصی در بین مخاطبین دهه 80 نسبت به این فیلم شکل گرفت و حتی باعث شده دنباله فیلم، چندسال بعد هم ساخته بشه، حتی اخیرا بعد از گذشت حدود 30 سال از انتشار قسمت دوم این مجموعه فیلمها، قسمت های جدیدتری هم تولید شده.

فیلم شکارچیان روح 1984

شکارچیان روح، با معرفی شخصیت های عجیب و موضوعات تاریخی-باستانی هیجانی، حاشیه های زیادی ایجاد کرد و تا مدتها در مورد شخصیت ها و اتفاقات فیلم بحث می شد و مورد توجه مخاطبان قرارگرفته بود. بسیاری از شخصیت ها، برای اولین بار معرفی شدن و در اون سالها، سوژه خیلی از رسانه ها و مجلات شده بودن. حتی بعدا بازی های ویدئویی هم ازش ساخته شد و در بین دوستداران داستان های تخیلی و ماجراجویانه، جایگاه ویژه ای پیدا کرد. 

بازی مخصوص پلی استیشن با الهام از فیلم شکارچیان روح

اگر برای اولین بار خواسته باشین این فیلم ها رو ببینین، بایستی یکسری اطلاعات پیش زمینه ای در مورد وقایع آخرالزمانی که بیس داستان فیلم هست داشته باشین. در اولین قسمت فیلم، اشاره ای به روز رستاخیز یا روز قضاوت (Judgment Day) می شه. بطور ویژه دیالوگی رو می بینیم که دارن در مورد بخشی از کتاب تاریخی-مذهبی مکاشفه یوحنا (Book of Revelation) صحبت می کنن. 

«اونجا نوشته وقتی آسمان تاریک بشه و مرده‌ها از قبرها بیرون بیان، اون روز داوری خداست.»

کتاب مکاشفه یوحنا / Book of Revelation

کتاب مکاشفه یوحنا، یکی از مهمترین منابع مذهبی و باستانی هست که بطور خاص در مورد رستاخیز و پیشگویی تحولات آینده زندگی انسان ها در پایان هستی صحبت کرده و منبع و الهام بخش بسیاری از داستان ها و فیلم های آخرالزمانی بوده. قسمتی که در این فیلم از کتاب بهش اشاره شده بطور خلاصه به این شرح هست:

« و دیدم چون مُهر ششم را گشود، زلزله‌ای عظیم پدید آمد و آفتاب چون موی سیاه شد، و تمام ماه چون خون گردید،
و ستارگان آسمان به زمین فرو ریختند …
و آسمان چون طوماری که پیچیده شود ناپدید گشت، و هر کوه و جزیره از جای خود حرکت کردند.
و پادشاهان زمین و بزرگان و سروران … خود را در مغاره‌ها و صخره‌های کوه‌ها پنهان کردند.
و به کوه‌ها و صخره‌ها گفتند: بر ما بیفتید و ما را از روی او که بر تخت نشسته است و از خشم بره بپوشانید،
زیرا که روز بزرگ خشم او آمده است، و کیست که تواند ایستاد؟ »

باب ششم، از آیه ۱۲ تا آیه ۱۷

پس ارجاع به این قسمت از کتاب در فیلم میخواد به ما بگه که یکسری اتفاقات قراره بیفته که عواقب بدی داره، این موحوداتی که باهاشون مواجه شدیم، احتمالا در راستای همون نابودی بشر و همراهی با نیروهای شیطانی هستن و آخرالزمانی که وعده داده شده در حال وقوع هست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۴ ، ۰۲:۰۶

لارس فون تریه، کارگردان محبوبم همیشه به مباحث اخلاقی و انسانی، اجتماعی و سیاسی در فیلم هاش علاقه داشته و برای بیان مشکلات انسانی و انتقاد سیستم های کنترل گر اجتماعی و جکومتی، و زشتی های رفتاری آدم ها خیلی بی پروا و حتی در بعضی مواقع افراطی در ساخت آثارش عمل کرده. این جسارت در نمایش تفکرات و دغدغه هاش، حتی به قیمت سانسور، مخالفت منتقدان و کاهش فروش و درآمد فیلم ها براش آب خورده! اما فون تریه از همون ابتدای کاریش نشون داد که به چهارچوب های سینمایی و تبلیغاتی خیلی پای بند نیست و با آغاز جنبش فیلمسازی "دگما 95" ؛ گامی بزرگ برای خلاقانه تر کردن تولید فیلم و تقویت انگیزه برای ساخت آثار ارزشمندتر برداشت و اسم خودش رو برجسته کرد.

usa land of oportunities

در ادامه همچین تفکرات ذهنی، تصمیم بزرگتری رو گرفت و ایده ساخت چند فیلم با محوریت تاریخ معاصر آمریکا (به نمایندگی از جامعه پیشرفته و متنوع انسانی) و بررسی مباحث اخلافی و اجتماعی در بین اونها رو در قالب پروژه ای با عنوان "آمریکا، سرزمین فرصت ها" آغاز کرد. این مجموعه قرار بود در قالب سه گانه ای منتشر بشه، ابتدا "داگویل" Dogville در سال 2003 ساخته شد؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۴ ، ۲۱:۴۳

فیلم بخت کور / استفاده از تاس به عنوان شانسی بودن مسیر زندگی و سرنوشت!

فیلم بخت کور (یا کورسوی شانس) Blind Chance - 1987 از نخستین آثار مهم و شناخته شده در سطح جهانیِ کیشلوفسکی بود. فیلم زمانی که ساخته شد، تا مدتها مجوز انتشار نداشت و پس از دیده شدن به یکی از آثار جنجالی در صحنه فضای سیاسی آن زمان لهستان تبدیل شد. 

فیلم که در زمان لهستانِ تحت کنترل و نفوذ شوروی جریان دارد، به موضوع سرنوشت و مسیرهای زندگی افراد در آن زمان پرداخته، به این صورت که دانشجویی سه بار با یک اتفاق مشابه، مسیرهای متفاوتی از زندگی را تجربه می کند؛ ابتدا عضوی از سیستم غالب حکومتی و استبدادی می شود، سپس به عضویت مخالفان دولت و دانشجویان انقلابی می پیوندد و در نهایت اینکه بی طرف می ماند و به اصطلاح خاکستری می شود! 

این سبک روایت داستان، که در اون زمان در نوع خودش خاص و بی نظیر بود، الگویی برای کارگردانان شد، از جمله فیلم Run Lola Run 1998. 

در بخش دوم داستان، جایی که شخصیت فیلم عضوی از جبهه مخالفان و گروه های انقلابی ضد سیستم حکومتی استبدادی شده، صحنه ای رو می بینیم که در یکی از گردهمایی های زیرزمینی مخالفان، ترانه ای انقلابی و با مضمون شکایت از شرایط بد اجتماعی و فضای بسته سیاسی خوانده شده و تاثیر مهمی در روحیه گرفتن و پیوند بیشتر افراد معترض به هم رو داره. 

 برای مشاهده صحنه اجرای ترانه به این لینک در آپارات مراجعه نمایید.

این ترانه با عنوان "دوست ندارم" ، در واقع بازخوانیِ شعری معروف از ترانه سرا و هنرمند روسی به نام "ولادیمیر ویسوتسکی" از چهره های مهم اجتماعی و انقلابی در زمان شوروی بود و بارها اشعار و آثاری مهم در ارتباط با جنگ، سیاست و مسائل روز اجتماعی رو منتشر کرده بود. این شعر مشخصا در اعتراض به خفقان و سرکوب های شدید و مخالفت با جنگ و کشتار انسان ها در آن زمان بود، اما بخاطر محتوای انسانی و ضدجنگش توسط مردم دیگر کشورها از جمله لهستانی که همچنان تحت کنترل سیاست های شوروی بود، مورد استقبال قرار گرفت. عنوان شعر هم به این اشاره می کنه که شاعر چندبار و هر بار از یک موضوع انتقاد و مخالفت می کند و هربار با بیان دوست ندارم، این اعتراضشو بیان می کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۴ ، ۱۶:۳۵