I think, therefore I am

"Act passionately, think rationally, be thyself"

I think, therefore I am

"Act passionately, think rationally, be thyself"

I think, therefore I am

Clavicula Nox is a symbol which means process of turning unconsciousness into a consciousness

معرفی و بررسی نخستین آلبوم هاگارد

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۰۱ ب.ظ


"هاگارد/Haggard" از پیشروان تلفیق موسیقی کلاسیک/سمفونیک و متال، در ابتدا همانند Therion (از دیگر بزرگان و طلایه داران این سبک)، در سبک دث متال فعالیت می کرد، هرچند آثارش در این ژانر نسبت به ثریون، آنچنان حرفی برای گفتن نداشت.

پس از انتشار 4 دمو و یک آلبوم EP، عزیز ناصری/Asis Nasseri، خواننده و آهنگساز گروه (با اصالت افغانستانی و آلمانی)، تصمیم گرفت با اضافه کردن عناصر موسیقی کلاسیک؛ استفاده از سازهایی همچون ویولون و سازهای این خانواده، فلوت، هارپ، ییانو و بهره گیری از گروه کر و آوازی در ترکیب با ریف های گیتار الکتریک و موسیقی سرعتی هوی متال، همانند آنچه که Therion در ابتدا این ابتکار را انجام داد؛ گامی خلاقانه در این جهت بر دارد و نام Haggard را بعنوان یکی از بزرگان این سبک، بر سر زبانها بیاورد.

تنها عضو ثابت این گروه از ابتدای فعالیتش تا اکنون، عزیز ناصری بوده که کار نوشتن اشعار و آهنگسازی ها را بر عهده دارد. هاگارد به استفاده از گروه زیادی از نوازندگان و موسیقی دانان در تهیه آلبوم ها و آهنگسازی هایش همیشه مشهور بود.

 

 


 

اولین آلبوم رسمی آنها در این سبک، در سال 1997 با عنوان " And Thou Shalt Trust... the Seer" منتشر شد که همراه با موفقیت زیادی بود و تحسین شنوندگان و منتقدان را بهمراه داشت. فضای کلی آلبوم، روایت گر زندگی مردم در دوران میانی تاریخ اروپا یا قرون وسطی (Medieval Period) و بیان احوالات و مصیبت های وارده در طول این برهه از تاریخ بر انسان ها بود. در این دوره، شاهد بزرگترین و خونبارترین درگیری ها و جنگ ها، مستبدانه ترین فضای حکومتی، شورش های قومیتی، کشتار بی گناهان، زندگیِ مصیبت بار کودکان و زنان و سوء استفاده از مذهب و دین بوده ایم. همچنین در اواخر همین دوران بود که یکی از تاریک ترین دوران زندگی بشر، با شیوع و همه گیری بیماری "طاعون" رقم خورد.

عنوان آلبوم به معنای "و به پیشگو اعتماد خواهی کرد..."، اشاره به "نوستراداموس"، پزشک و شاخصاً پیشگوی جنجالی آن دوران دارد که خودش شخصاً نقش مهمی در درمان و پیشگیری از ابتلای مردمان به طاعون داشت و ضمن اینکه با پیش بینی کردن اتفاقات آینده، به شهرت بسیاری رسید.

طرح کاور آلبوم، حکاکی معروف با عنوان "مالیخولیا یک/ Melencolia I" اثر حکاک و نقاش آلمانی Albrecht Dürer است. در ادامه به معرفی و بررسی ترک های این آلبوم می پردازم.


ترک آغازین آلبوم، به زیبایی شنونده را برای شنیدن به یک آلبوم متفاوت موسیقی، جذب می کند. ابتدای آهنگ با یک موسیقی ارکسترال آرام و گوش نواز مواجه هستیم، سپس صدای زیبای خواننده زن (Soprano) در همراهی با صدای بم عزیز ناصری ترکیبی جالبی را ایجاد می کند،

در ادامه ملودی های پیانو را می شنویم که فضاسازی زیبایی را برای روایت داستان شعر در همراهی با ویولن و آواز گروه کُر ایجاد کرده و در انتها، گرول های (Growling) خاص عزیز ناصری؛ در تقابل با صدای سوپرانو، که این ترکیب آوازی در اکثر آثار هاگارد شنیده می شود، زیبایی منحصربفردی را به آهنگ، بخشیده است. 

One of man's darkest chapter, it has just begun
In the sign of the cross they rise
It's the epoch of the inquisition
Too many brothers and sisters have died...

یکی از تاریک ترین بخش های زندگی انسان، تازه آغاز شده است!
به علامت صلیب، آنها بر می خیزند... این آغاز دوران تفتیش عقاید است!
برادران و خواهران بسیاری مرده اند....

 

... Left with no life inside to be awakened
They will never see the morning sun again
Hypocrisy killed the forsakened
Who thought, faith would be their only friend
Faith would be their only friend

در حالی که حیاتی درون آن ها باقی نمانده که بیدار شوند،
آنها دیگر هرگز طلوع خورشید را نخواهند دید.
دورویی ترک شده گان را کشت.
آنها که گمان داشتند ایمان و عقیده شان، تنها دوستشان خواهد بود.
ایمان و عقیده شان، تنها دوستشان خواهد بود.

 

The scenery shows the ashes of some who tried to refuse
Rising smoke becomes one with the dim light of the pale and lurid moon
Can dark clouds hide the hidden from the mighty eye of god?
Using his name on the pretext of deciding who's allowed to live...
And who's not!

منظره ای که با آن رو به رو هستیم؛ خاکستر کسانی است که تلاش کردند، از فرمان بردای امتناع ورزند!
دودی که بر میخیزد با نور کم سوی ماه رنگ پریده یکی میشود
آیا ابرهای تیره می توانند نهان را از چشم بینایِ پروردگار، پنهان کنند؟
از اسمش (خداوند) به عنوان دستاویزی استفاده میکنند تا تصمیم بگیرند چه کسی اجازه زنده ماندن دارد...
و چه کسی ندارد!!

 

(It's a very dark night, nobody outside...
Silence wrapps up the land, as suddenly
Hoof beats destroy all sleep
In a very dark night...)

شب خیلی تاریکی است! هیچکس بیرون نیست...
سکوت بر سرزمین حکمفرماست، و ناگهان؛
صدای ضربات سم اسب ها، این آرامش را برهم میزند... در شبی بسیار تاریک!

 

From high above the Lord silently watches and grieves
And sadness rises from his inner deep
"For thou, my son hath been crucified..."
All the angels laid down their trumpets and cried

پرودگارمان از فراز آسمان ها به آرامی ما را زیرنظر دارد و برایمان غصه می خورد!
و ناراحتی از عمق وجودش، بر می خیزد.
برای شما؛ فرزندم به صلیب کشیده شده است...
همه فرشتگان، شیپورهایشان را کنار گذاشتند و به حالش گریه کردند.

 

"One shalt be sent to foresee mankind's death!
Rain shalt be my tears and thunder my wrath! "
Sitting on his throne, left of all hope he once kept
On the day, as heaven wept.

یک نفر باید فرستاده شود تا مرگ بشریت را پیش بینی کند!
باران باید اشک هایم باشد و رعد، خشمم!
نشسته بر روی تخت پادشاهی اش، تهی از همه امیدی که زمانی از آنش بود
در روزی که بهشت هم به گریه کردن درآمد!

 

Chapter I- The Day As Heaven Wept 

 


 

ترک دوم اما، در ارتباط با زندگی نوستراداموس،  است. در ابتدا آهنگ توصیفی از شرایط زندگی مردم آن زمان به ما می دهد:

As dawn is weaving between fallen autumn leaves
The poor ones gather under naked trees
Asking how to survive, cause the winter breaks
And medieval coldness now from a deep sleep awakes

همچنان که با فجر سپیده دم، نور آفتاب بین برگ های ریزان پاییزی در جریان و گردش است؛
مردم کم دست، در زیر سایه درختان بی برگ جمع می شوند،
از یکدیگر در حال پرسش هستند که چگونه این روزها را سر کنند، چرا که زمستان به زودی آغاز می شود...
و سرمای سوزان گذشته، اکنون از یک خواب عمیق بر می خیزد ...


سپس بخشی از نیایشی عرفانی در آداب مسیحیان که برای مردگان خوانده می شود، توسط گروه کر به زیبایی اجرا می شود،

Líbera me, Dómine, de morte ætérna, in die illa treménda

با مضمون آمرزش از پرودگار برای فرد فوت شده، که پیش از انجام خاکسپاری و پس از دعای نجات برای وی خوانده می شود و برایش طلب مغفرت و رحمت خواسته می شود در روز رستاخیز. برگردان انگلیسی این دعا اینگونه است:

.Deliver me, O Lord, from death eternal on that fearful day


در ادامه به تاریخ تولد نوستراداموس؛ یعنی 14 دسامبر 1503، اشاره می شود و قدرت ها و ویژگی های بی مانند وی بازگو می گردد. بخشی از شعر، به زبان آلمانی است که مضمون آنها هم همین بیان قدرت ها و داستان هایی برای وی گفته شده، است.

It's December, 14th 1503, as the ones above stop their mourning
As the one arrived - selected to foresee - something changed without a warning!

درنهایت شعر با این جملات پایان می یابد:

🔸Er, der Spiegel eurer Seele, spürt die Trauer, Kummer, Gram
🔸Er, der Träger dieses Namens: Michael de Notre Dame

🔹He, the mirror of your soul, feels the grief, sorrow, grief 
🔹He, the bearer of this name: Michael de Notre Dame

 

Chapter II- Origin Of A Crystal Soul 

 


 

ترک سوم، یک قطعۀ بی کلام با عنوان "مرثیه" است. 

Chapter II- Requiem In D-Minor 

 


اما ترک چهارم، یکی از زیباترین های نه تنها این آلبوم، بلکه از بهترین آثار هاگارد بشمار می رود. فضای آهنگ هم همانند دیگر ترک ها، قرون وسطا و دوران تفتیش عقاید و زنده سوزی مردمان را به تصویر می کشد. همچنان که عنوان آهنگ هم نشانی از این موضوع است، "در حضور سایه ای کم نور از ماه..." ، چرا که شب سیاه است و تیرگی و فساد و ظلمات بر زمین چیره شده است!

در این زمانی که سپری می شود، کودکی رویایی می بیند، این رویا همچون نشانه ای برای او می باشد که از شرایط پیرامونش آگاهی یابد، گفت و گویی میان او بعنوان رویاپرداز خردسال و پدرش را می شنویم؛ 

فرزندم! به خودت ترس راه مده... چراکه هیولای درونت بیدار شده است! تو را راهنمایی خواهد کرد، به مانند چشم بینای تو در مقابل نادیدنی های دنیا خواهد بود! در میان این زمان تیره و تاریک، هنگامی که انسان ها درمیان خودشان خون و خونریزی به راه انداخته اند!

جملاتی به زبان لاتین در آغاز و میانه را می شنویم؛ که در واقع همان سفارش به دوری جستن از نیروی گمراه کننده درونی انسان و وعده ی بهره جستن از آرامش و صلح با انجام این کار است، و می بایست تلاش کنیم تا از گمراهی ها و فساد به دور باشیم:

▪️Hostem repellas eternus
▫️Pacemque dones et protinus
▪️Ductore sic de praevio
▫️Vitemus omne noxium

در ادامه گروهی از انسان های بی گناهی که دستگیر و متهم شده اند و در حال گشتن در شهر هستند به تصویر کشیده می گرد؛


 پایان تلخ آنها آغاز شده است و چشمانشان رعب و وحشت آنها را نمی تواند بپوشاند!

کودک رویاپرداز در حال پیشروی در این فضا است، با این اتفاقات روبه رو می شود، از شدت اضطراب و سرگشتگی گویی قلبش در ذهنش در حال تپش است! با این واقعیت که "خداوند حافظ اوست" سعی در جان سالم به در بردن از این معرکه ها و فائق شدن به غم و اندوه دارد! 

او همجنان می پندارد که در حال خواب دیدن است، سرش را رو به آسمان کرده و آسمانی را که درخشندگی اش در حال از دست رفتن است، و بهشتی همچون سرخی خون که در حال آتش گرفتن است را می بیند! 

در انتهای این فضا، ماجرای دستگیری دختری که گویی جادوگر بوده است و دیگر متهمان که به دستور کارگزاران کلیسا می بایست سوزانده شوند را به زبان آلمانی می شنویم، و در نهایت هم شعله های آتش پایان رنج آوری را برایش رقم زدند؛ 

Die Flammen dem Leiden ein Ende gemacht

جدای از تصویرسازی زیبای آهنگ، تقابل آواهای اپرا و سوپرانو در برابر گرول های عزیز ناصری، خواننده و گیتاریست بند، و همچنین استفاده خلاقانه از نوای سازهای کلاسیک و تلفیق ارکستراسیون با ریف های گیتار الکتریک، نوآوری هایی بی مانند و خلاقانه ای بود که در آن زمان (1997) انجام شده بود، همزمان با پیشرویِ"Therion"، دیگر پیشگامِ دنیای سمفونیک متال که از سرزمین اسکاندیناوی در حال پیشرفت بود.

 

Chapter III- In A Pale Moon's Shadow 

 


 

ترک پنجم نیز یک قطعۀ موسیقی بی کلام با عنوان "Cantus Firmus" است، کانتوس فیرموس، در آهنگسازی، بخشی از قطعه است که درواقع پایۀ اثر را شامل می شود و دیگر ملودی ها بر روی آن اضافه می گردد. در اینجا هم، به مثابۀ همین نقش، زمینه را برای شروع فضاسازی ترک بعدی آلبوم برای شنونده، فراهم می نماید. 

Cantus Firmus In A-Minor 

 


 

در ترک ششم، به موضوع پیدایش همه گیری طاعون و اثرات زیان بار آن پرداخته شده است.  "مرگ سیاه/The Black Death" عنوانی بود که به این اپیدمی بیماری در تاریخ داده شده بود و عنوان آهنگ هم معادل فرانسوی آن، یعنی "De La Morte Noir" انتخاب شده است. فضای آهنگ، بیان احساسات قربانیان، ترس و وحشت ناشی از این واقعه و تلاش "نوستراداموس"، در درمان و کمک به مردم است.

در ابتدا، اشاره مجدد به جایگاه نوستراداموس می شود و از او، بعنوان پیام آوری از سوی خداوند یاد می شود:

Born through astral constellation
Those pictures are now getting clearer
Inside his head
And sent by the highest god
They start to rise from the deepest depth

در انتها هم اشاره ای به دسته ای از افراد که مسئولیت درمان بیماران طاعونی را داشتند (از جمله خود نوستراداموس) شده است. این افراد که از آنها با عنوان "پزشک طاعون/plague doctor" نام برده می شود، افرادی بودند که لباس های خاصی پوشیده و اقدام به جداکردن بیماران از دیگران و انجام درمان های مورد قبول خود می کردند. آنها به منظور عدم ابتلا به بیماری که در آن زمان گمان می داشتند از طریق آلودگی هوایی منتقل می شود، از ماسک های خاصی استفاده می نمودند که مواد معطری از جمله "گل رز" در درون آنها بکار می رفت تا مانع ابتلا آنها شود. همچنان که در بخش های پایانی شعر، نوستراداموس ابراز امیدواری می کند که شاید این گل رز، بتواند چاره ای برای نجات فرزندان و همسرش که گرفتار این بیماری شده اند، باشد: 

This roses' leaves seem to be magic
And saved all the poor population below
My wife... sons... no!

 

 Chapter IV- De La Morte Noir 

 


در هفتمین ترک آلبوم اما اشاره ای دیگر به صورتِ زندگی مردم در این دوران شده است. فردی که در این فضا حضور دارد، در حال فرار از جنگ و مصیبت در یک روز بارانیِ پاییزی است؛ شرایط به گونه ای است که حتی یک کودک را هم در آرامش نمی تواند ببیند، هیچکدامشان خوابی راحت را تجربه نکرده اند، در گوشه و کنارِ شهر، اجسادی را می بیند که بر روی زمین افتاده اند و انسان هایی که نفس های آخرشان را می کشند. مشاهده ی این مصیب ها، رنج و غم را به اون می افزاید، و از دستِ وی هم کاری بر نمی آید تا به کمکشان بشتابد، این نظاره گری بر مصیبت و رنجِ دیگران؛ تمام روحش را با افسردگی همراه کرده است. خونریزی هایِ بی انتها، گریستن هایِ بی پایان و سوگواری هایی که تمامی ندارد! و امیدی هم به اینکه کسی این صحنه ها را ببیند؛ فریاد و شیون ها را بشنوند؛ و درد و رنج را درک کند هم ندارد. این فرد خودش را گم شده در این دوران می یابد، امیدی به اینکه این اشک ها دیده شود، ندارد. 

جدای از عنوانِ اصلیِ آهنگ که همان "Lost" است، تعریف دیگری هم از این ترک شده است؛ "Robin's Song". در توضیح باید گفت که رابین، اسم فرزندِ عزیز ناصری است. او در اشعارِ آهنگ هایش اشاراتی به وی کرده است و در بسیاری از شعرهایش "پسرش" را خطاب قرار داده. با توجه به اینکه robin، نوعی پرنده هم معنا می شود؛ می توان گفت اینجا هم اشاره به نام پسرِ خودش کرده و هم رابین که همان "سینه سرخ" است؛ چرا که در بخشی از شعر گفته شده است:

همچنان که این صحنه ها را می بیند، و رعب و وحشت دیگران را می بیند؛ در میان پرتوِ صبحگاهی به رقص وادار می شود...

Due to the ones who fear
Dance in the morning light
Due to the ones who fear
Slaves to this innocent might

 

  Chapter V- Lost (Robin's Song)

 


 

ترک پایانی آلبوم، سرودی برای اتحاد مبارزان و برخاستن قهرمانان است! یک قطعۀ ارکسترال و حماسی که در واقع صحنۀ فراخوانده شدن مبارازان در دل تاریکی شب در میان جنگلی و گردهمایی آنها به دور روشنایی آتش برای اتحاد و برخاستن قهرمانان جدید پس از طلوع صبح را به تصویر می-کشد! 

  A Midnight Gathering (Outro) 


پانوشت: این نوشتار، پیشتر بصورت پست های جداگونه ای از طریق مجموعه صفحات دوستداران ایرانی سمفونیک/گوتیک متال تو شبکه های پیام رسان تلگرام و اینستاگرام، ارسال شده بود و ذکر این نکته از این جهت لازم بنظرم اومد که اگه احیاناً خواننده ای متوجه مشابهت این مطلب و اون پست ها، شد؛ با خودش نگه که من کپی و پیست کردم و منبع هم نزدم!

نظرات  (۲)

موسیقی کلاسیک دوست دارم اما اپرا نه، حالا متن باید بخونم یا نه؟

۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۲ 🌱...Masoumeh ...🌱

عالی و کامل 

پاسخ:
سپاس از حضور و نظرت 🌹🤘🏻

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی